به وبلاگ احمدی خوش آمدید مدیر وبلاگ
کلبه اندیشه و احساس 1
بنـــــــر تبلیغاتی رایـــــگان 1
کشتی.کامیاران 1
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

پالنگان،کامیاران ،کردستان






 در آستانه روز مادر هستیم و این کاریکاتور ها بنظرم کاملا به درد خواهد خورد ...

دستبوس مادر عزیزم و همه مادرهای گل گروه هستیما ... گفته باشم ;-)

 

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 

مطالب طنز و خنده دار, کاریکاتور روز مادر

 



+ نوشته شده در سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:,ساعت 16:11 توسط فردین احمدی |

 با توجه به نزديك شدن به فصل گرما ...

http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/ZangE-TafriH/11/47-ZangE-TafriH.jpg


+ نوشته شده در سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:,ساعت 16:10 توسط فردین احمدی |

 طی یک نظر سنجی در اروپا اکثر مردم اعتقاد دارند که زیباترین پلیس ها در جهان پلیسهای زن روسیه میباشند ...

حالا اینکه این گزینه ها رو در زیر میبینیم زیبا هستند یا نه سلیقه ای هست ... 
 
http://uupload.ir/files/5r1y_11183.jpg
http://uupload.ir/files/lant_11184.jpg
http://uupload.ir/files/lyho_11185.jpg
http://uupload.ir/files/xrqj_11186.jpg
http://uupload.ir/files/15bh_11187.jpg
http://uupload.ir/files/jbv1_11190.jpg
http://uupload.ir/files/wrpf_11191.jpg
http://uupload.ir/files/renu_11193.jpg
http://uupload.ir/files/b8g2_11196.jpg
http://uupload.ir/files/2le1_11197.jpg
http://uupload.ir/files/txay_11199.jpg
http://uupload.ir/files/9oh2_11201.jpg
http://uupload.ir/files/oooa_11202.jpg
http://uupload.ir/files/2hnw_11203.jpg
http://uupload.ir/files/vgnx_11205.jpg
http://uupload.ir/files/00b_11208.jpg
http://uupload.ir/files/oeyl_11209.jpg
http://uupload.ir/files/isy0_11210.jpg
http://uupload.ir/files/t220_11188.jpg
http://uupload.ir/files/aacc_11182.jpg
http://uupload.ir/files/sezd_11181.jpg
http://uupload.ir/files/aw5x_11180.jpg
http://uupload.ir/files/8fb_11179.png
http://uupload.ir/files/9dl_11178.jpg


+ نوشته شده در سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:,ساعت 16:7 توسط فردین احمدی |

 - آیا می دانستید که... مروارید در سرکه ذوب می شود.

 
- آیا می دانستید که...  چرخ دستی در چین اختراع شده است.
 
- آیا می دانستید که... بغل کردن درخت در چین ممنوع است.
 
- آیا می دانستید که... قهوه فوری در سال 1901 اختراع شد.
 
- آیا می دانستید که... بدن انسان ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
 
- آیا می دانستید که...تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
 
- آیا می دانستید که... زرافه و موش می توانند بیشتر از شتر بدون آب زنده بمانند.

- آیا می دانستید که... بدن یک انسان 70 کیلوگرمی حاوی 0.2میلی گرم طلا است
 
- آیا می دانستید که... در شیلی صحرایی وجود دارد که هزاران سال می شود در آن باران نباریده است.
 
- آیا می دانستید که... خرگوش و طوطی تنها حیواناتی اند که بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند.

- آیا می دانستید که... طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.

- آیا می دانستید که... شبکه چشم انسان ۱۳۵ میلیون سلول دارد که مسولیت تشخیص رنگها را بر عهده دارند.
 
- آیا می دانستید که...حس بویایی خرس تقریباً ۱۰۰ برابر قوی تر از حس بویایی انسان است.
 
- آیا می دانستید که...چشم سالم انسان میتواند ۱۰ ملیون رنگ مختلف را ببیند و از هم دیگر جدا نماید.
 
- آیا می دانستید که...همه نوزادان میگو نر میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل می شوند.
 
- آیا می دانستید که... تخم مرغی که آب پز شده و سفت شده می چرخد (تخم مرغ نپخته و یا نرم نمی چرخد).
 
- آیا می دانستید که... افرادی که در اثر گزندگی زنبور می میرند بیش از افرادی هستند که در اثر مار گزیدگی می میرند.


+ نوشته شده در سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:,ساعت 16:4 توسط فردین احمدی |

 



+ نوشته شده در شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 15:46 توسط فردین احمدی |

 



+ نوشته شده در جمعه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت 17:36 توسط فردین احمدی |

 1- در نگاه شتر یک حسرتی هست انگار که یک تست بیشتر می زد، صنعتی شریف قبول می شد

 

2- چند ترمه می رم کلاس زبان انگلیسی. تو این چند وقت فهمیدم زبان دونستن فقط به درد مکالمه با خارجی ها نمی خوره بلکه با فرهنگ و دانش اون ها هم آشنا می شی.

 

مثلا فهمیدم تو خارج فقط اسکول ها می رن مدرسه. واسه همین به مدرسه می گن اسکول. اگه چیز جدیدی یاد گرفتم حتما بهتون می گم

 

3- یکی از دلایلی که سرخ پوستا همیشه به قطارها حمله می کردن این بوده که دود قطار تو زبون اونا فحش محسوب می شده

 

4- از یه جا به بعد می فهمی «علم بهتر است یا ثروت» فقط برای اونایی بود که حق انتخاب داشتن

 

5- تو فیلمای ایرانی از تصادف فقط صداش میاد

 

6- روزی زنی تصمیم گرفت همه مشکلاتش رو به دریا بسپاره اما هر کاری کرد، شوهرش سوار قایق نشد

 

7- آقا یه جوری بهانه بیارین که آدم حس نکنه به شعورش توهین شده

 

8- حالا بعد از مرگمون ازمون می پرسن زندگی خود را چگونه گذراندید؟ ما هم جواب می دیم همه عمرمون نشستیم پشت کامپیوتر منتظر موندیم تا دانلود شه!

 

9- کاش هر کسی رو که نصیحت می کردن مثل معاینه فنی یه برچسب روش می زدن که قبلا نصیحت شده. دیگه در مورد اون موضوع باهاش حرف نزنید

 

10- طرف برادرشو نصیحت می کرد می گفت بعد از ازدواج اقتدار داشته باش مثل من. دیشب به زنم گفتم من ساعت 11 آب گرم می خوام.

 

اونم رأس ساعت 11 آب گرم رو آماده کرد. داداشش گفت حالا اون موقع آب گرم می خواستی چیکار؟ گفت چون نمی تونم با آب سرد ظرف بشورم، پوستم حساسه

 

11- ته دیگ یه غذاست. سیب زمینی هم یه غذاست. ماکارونی هم باز یه جور غذاست اما ته دیگ سیب زمینی ماکرونی یه روش زندگیه

 

12- غذا مثل گلوله است، تا خوردی باید بیفتی

 

13- فکر کنم یکی با برگ برنده من دلمه درست کرده

 

14- نحوه پسته خوردن ایرونی جماعت: همزمان یکی در دهان، یکی در دست و یکی هم تحت نظر

 

15- ساعت 5 صبح برام sms اومده، با چه زحمتی از زیر پتو اومدم بیرون موبایلمو برداشتم می بینم نوشته قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد! انقدر خوشحال شدم که نگو

 

16- من وقتی به دنیا اومدم باهوش بودم ولی درس و مدرسه خرابم کرد

 

17- دیشب اینترنتم قطع بود کلی کار کردم. ظرفا رو شستم، خونه رو هم جارو کشیدم. دیگه کم کم داشتم دوتا بچه آفریقایی رو به فرزندی قبول می کردم که نتم وصل شد

 

18- علم بهتر است یا ته دیگ ماکارونی؟ مرده شور علم رو ببرن که با هر چی مقایسه اش می کنم کم میاره

 

19- آخرش نفهمیدیم ما مردا همه مون مثل همیم یا یکی از یکی بدتریم؟

 

20- اونایی که تو خونشون یه کیف قدیمی داغون هست که همه مدارک و سندها رو توش نگه می دارن، لایک کنن همدیگه رو بشناسیم

 

21- رفته بودیم سینما فیلم اکشن. دو نفر تو آشپزخونه داشتن همدیگه رو با قمه و اره برقی می زدن. بعد ری اکشن دختر ردیف جلویی: وای چه کابینت های قشنگی!

 

22- ریاضی عزیز. قبول کن که X رفته و هرگز برنمی گرده. انقدر از ما نخواه که برات X رو پیدا کنیم. به زندگی بدون اون عادت کن

 

23- کاش می شد وقتی بعضیا خیلی خوب و مهربون می شن بهشون تافت بزنی همون جوری بمونن. یا حداقل بهشون پیف پاف بزنی تو همون حالت، در اوج بمیرن

 

24- به یارو میگن: اگه به انگلیسی بخوای به کسی بگی بیا اینجا چی می گی؟

یارو: کام هیر

میگن آفرین چه خوب بلدی

میگن اگه بخوای بگی برو اوجا چی می گی؟

میگه: اول خودم می رم اونجا بعد میگم کام هیر

 

25- به بابام زنگ زدم می گم تصادف کردم الان بیمارستانم. می گه خب حالا یه دونه از جون هات کم شد. هنوز مونده گیم اور شی از دستت راحت شیم. فکر کنم منو از تو سطل ماست پیدا کردن

 

26- رفتم سوپرمارکت یه چیپس گرفتم، رفتم بیرون، یارو گفت: کجا؟

گفتم: الکی مثلا پولشو دادم

گفت: بیا، رفتم جلو یه دونه محکم زد تو دهنم تا یه ربع صدا زودپز می دادم! گفت: الکی مثلا بقیه پولتو بهت دادم

ملت خیلی بی اعصاب شدنا

 

27- یعنی وضعیت یه جوری شده وقتی می خوای با کسی حرف بزنی قبلش باید بگی می دونم تو از من بدبخت تری، صبر کن من اول حرف بزنم، بعد تو شروع کن

 

28- هیچ وقت امیدت رو از دست نده. کپک هرگز فکر نمی کرد پنی سیلین بشه

 

29- بایای من هر وقت قبض برق زیاد می یاد می ندازه گردن لامپ مودم من



+ نوشته شده در دو شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:39 توسط فردین احمدی |

 هورامان هانه‌به‌رچه‌م
 
انتخاب آقای مظهرادوای به عنوان پژوهشگر برتر تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد

 
در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت هفته پژوهش در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی شهرمشهدبرگزار گردید از پژوهشگران برتر تقدیر شد که در این میان مظهر ادوای دانشجوی دکترای تاریخ؛ فعال و محقق هورامان  به عنوان پژوهشگر برتر تاریخ انتخاب شد.

هه‌ورامان هانه‌به‌رچه‌م



وبلاگ فرهنگی،تاریخی،ادبی هه‌ورامان هانه‌به‌رچه‌م


 باتبریک پژوهشگر برتر تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد


به آقای مظهر  ادوای 

 اهل روستای سلین هورامان

ساکن شهرستان مریوان

 آرزوی کامیابی وموفقیت روزافزون برای ایشان ودیگرجوانان 

وفعالان پرتلاش هورامان را،ازخداوندلایزال خواستاراست.



+ نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:37 توسط فردین احمدی |

ای قوم به حج رفته کجائید؟!:ارسالی ازآقای مدرک کریمی

هورامان هانه به  رچه م

ای قوم به حج رفته کجائید کجائید

مقصود همین جاست بیائید بیائید

مقصود تو در خانه و دیوار به دیوار

                 در بادیه سرگشته،شما در چه هوائید؟(مولانا )         

تمایل به ردگیری مفاهیم عمیق و اندیشه های ناب بشری در دل کتابها و نوشته های فلسفی،ادبی و...دورانی طولانی است که مد شده،مخصوصاً حالا که سیل نوشته های آنلاین و آفلاین و کتابی و مطبوعاتی،حکایت هر محله و دکان و بازاری است!!!نسل ما هم که با اردنگی و ترکه و چوب و سیلی،زورچپان،وارد مدرسه و معرکه شدیم،کم کم و به ناچار،عادتمان دادند که بزرگی و عمق را از دهان کسانی بجوئیم که اهل نوشتن و کتاب و کتابخانه‌اند و همین باعث شد؛بتهای ذهنیمان نه در محیط ملموس دوروبر،که در شهرهای دور و بلاد بعید جای داشته باشند:ازما بهترانی که کتاب نوشته اند–شاملو،صادق چوبک،امیرحسین آریانپور،مارکس،نیما،فروغ،گارسیا مارکز،کامو،و...-آن هم نه به اتکای مطالعات پیگیر و قوام یافته که بیشتر شعارزده و از روی تعصب و دهن بینی،مثلاً شاملو را می پرستیم حتی سیگار و اعتیادش را توجیه شده می دانیم نه به پشتوانه‌ی غور و کنکاش در کتابها و افکارش بلکه با اطمینان از به روز بودن و مد بودن نام و شهرتش،البته برای در رفتن از اتهام عدم مطالعه اش چند شعر ساده‌ی و همه فهم وی مانند:"دهانت را می بویند/مبادا که گفنه باشی دوستت می دارم"و یا:"لبانت به ظرافت شعر/شهوانی ترین بوسه‌ها را به شرمی چنان مبدل می کند/که جاندار غارنشین/از آن سود می جوید و..."را حفظ می کنیم،غافل از اینکه،شاملو یا هر نویسنده‌ی دیگری،مثل ما،موجودات خرده شیشه‌دار دوپا؛که روزی سه الی چهار نوبت،مقدار معتنابهی آذوقه را طی مراسمی مفصل و جان کن،به کودی بدبو تبدیل می کنیم،انسان و جایزالخطا بوده‌اند(اتفاقاً خیلی وقتها خطاهای بزرگ را آدم های بزرگ مرتکب می شوند و این حرف من نیست گواهی تاریخ است)و نباید از آنها بت و امامزاده ساخت،شاملو سهل است بزرگان فلسفه‌ی غرب و شرق و بودا و زرتشت هم همردیف این قافله‌اند.از بحث دور شدم،کتابزده بودن و چشم و دل را معتاد نوشته و کتاب کردن در بسیاری اوقات باعث می شود دیدگاه نسبی و انتقادی را که ویژگی انسان مدرن و متفکر است از دست بدهیم!!ازدست دادن بینایی درون،راه را بر کوری باطن می گشاید!!!کورباطن که شدیم، دیگر،آدمی می شویم ظاهراً عالم که بسیاری مطالب و شعار و نوشته را حمل می کند اما نگاهش تار و کج است و راه به پستوهای نمور دارد نه به  پنجره ها و دریچه های گشوده به آغوش نور . 

 

 

 

 

اعتراف می کنم خیلی وقتها فکر کرده ام که در خانواده‌امان،چقدر بدبختیهایمان،ریشه در بیسوادی پدرم دارند و پیش خودم گله کرده ام که ای کاش پدرم دیپلم داشت،چرا که از این طریق راز دهر و ملکوت و سما را در سطرهای بیجان لبالب از تجربه و معنا و اندیشه بعد از ازدواج با مادرم حمل می کرد و هر روز جرعه‌ای از این بیکرانه را به مشام جان ما روانه می کرد و در معیت و همدوش پدری دیپلم،در نردبانی شبیه پله های برقی پاساژهای چند طبقه،سوت زنان و بی خیال،به اشراق و معراج و پیشرفت،صعود می کردیم.پدرم و همقطاران همنسل پدرم در نظر من آدمهایی بودند که از نعمت دمخور شدن با عمق اندیشه‌های نظام یافته‌ی بشری که در دل کتابها لانه داشت،دور بودند و لاجرم موجوداتی بودند فسیل،که نه از راز زندگی بهره‌ای برده بودند نه بلد بودند تصمیمات درست و امروزی بگیرند و نه با اندیشه‌ای عمیق حاضر بودند راجع به مرگ و پایان حیات فکرکنند چرا که نظام آموزشی مرا معتاد کرده بود که سراغ این مفاهیم را فقط از نوشته‌ها و منابع مکتوب باید گرفت؛نه در کوچه پس کوچه‌های خاک گرفته‌ی نودشه و آدمهای دم دست دور و بر!!اما روز به روز که گردونه‌ی زمان،کودکی و خامی چندلایه‌ی اولیه را ازمن گرفت پی بردم که همین بیخ گوشم متنی زنده وکواپاتول پوش، کتابخانه‌ای را از فراسوی پیشا تولدم تا اکنون سی وهفت سالگی‌ام حمل می کند که نام همیشه‌اش:"تاته "است فهمیدم  پدر دیپلم نداشته‌ام،در دانشگاه باغ "دروعازا" و " بیسکی " و "سیروانسک "و"ملگاو قولی "و...با استادانی همچون:انجیر و توت و چشمه،صدهاهزار واحد رویش و برگ و بار و خزان و سرما و نوروز و آتش را در سکوتی بودایی و اهورایی، تنفس کرده–تفکر پدرم نه با واژه‌های پرطمطراق باب روز و روزنامه که با رفتار درست و درخور در حق یک سنجاب، گربه‌ی پشت بام،یک نه مام،پیرزن ندارهمسایه،حس حلول بهار،گرمای همنشینیهای زمستان و قلتاخ چینی های دورهم غروبهای پشت بام و...آشیان دارد.نسل ما که بار کتاب و نوشته و سی دی و تبلت و لپ تاب و...بدجور یک بعدی بارمان آورده نیاز اکید داریم درعین احترام به نعمات دنیای مدرن با دیدی عاری از تعصب،تجربیات گذشتگان بلافصل خودمان را رصد کنیم تا آنوقت ببینیم مدرسه و دانشگاه و واحد و ژتون و ..چه ها که  با اعصاب و شخصیتمان نکرد.

اگر از پدر من بپرسید صادق هدایت کیست؟به احتمال قوی نمی داند که در پرسپولیس بازی می کند یا هافبک استیل آذین است یا خیر مرده یا زنده است و اینکه بوف کور را فروغ فرخزاد نوشته یا محمد رضا شجریان؟!!!اصلاً قاطی این چرت و پرتها نشده،ولی اگر از پدرم درباره‌ی درخت و آب و آبیاری سوال کنی،چنان به سلوک گردو و سایه‌ی چنار و رفتار توت و انگور وارد است که نسل جدید با کیبورد و پیت بال و جنیفر و کریس رونالدو و پلی استیشن و حریم سلطان و زهرمار!

 

قصد من در این نوشته نه متهم کردن تمام لحظات دنیای ظاهراً مدرن اکنون است که تا خواسته باشم مدینه‌ی فاضله‌ای دروغین و موهوم را در گذشته‌ی ازدست رفته‌ی چرکینی دنبال کنم،پدرم حکایتها از وضعیت فاجعه بار بهداشت و حمام و دستشویی و شپش و...از وضعیت سرسام زنان و دختران سالهای دور کودکی و جوانیش با خود دارد– که البته جای این سئوال هست که آیا وضعیت زنان و دختران از آژیرقرمز به آژیرسفید رسیده یا اسفبارتر و به وخامت رسیده است؟و به روژ لب و مانتو و تحصیل نیمه کاره و خانه نشینی رسیده است؟باید پرسید و دید و شنید –سیاه سفید جلوه دادن دنیا کار نامزدهای انتخاباتی است برای قاپیدن چند روزه ی دل مردم  جهت  کش رفتن آرای آنهاست نه وظیفه‌ی این نوشته که فقط درد دل مکتوبی است.من خودم در خانه امان چند سالی است آشتی سنت و مدرنیته را در این دیده ام که با وسایلی مدرن از نوع لپ تاب و ام پی تی پلیر و دوربین دیجیتال و... پدرم و مادرم را به حرف وادارم تا هر بار کتاب نایاب درون آنها لایه لایه پرده از راز زندگی پیشینیان بردارد و هر دفعه مرا مهمان بحثی صمیمی و آموزنده کنند و برای همین،دستاورد این چند سالم چندین صد ساعت گفتگو با پدرومادرم راجع به همه چیز بوده که هنوز سر این رشته دراز است و...مثلاً از مادرم پرسیده‌ام که به صورت مفصل و کامل خود را معرفی کند،از کودکیش از بازیهای دخترانه از زمستان از روابط مردم،قهر وآشتیهایشان و از ظلم و مهربانی مردان و...از پدرم درباره‌ی شاگرد جولایی‌ایش و از کی و به کجا و چطور می رفته‌اند و چه چیزی می پوشیدند و نوروز و شادی و عزا و عروسی  وماتمشان به چه ترتیبی بوده و خلاصه هر فایل را به اسم مخصوص خود با تاریخ کامل ذخیره و در چند جا مثل امانت گرانبهایی نگهداشته‌ام!برایم شعرفولکلور خوانده‌اند که در هیچ کتابی نمی توان سراغ آنها را گرفت همین چند وقت پیش مادرم نزدیک نیم ساعت تمام اشعاری را که قاطی"روله بزانی"از حفظ داشت برایمان خواند و با چه طمأنینه و آرامشی تکیه ها را به موقع ادا می کرد و می خواند و می خواند و می خواند.ویکبار هم پدرم در حین صحبت از دوران جوانی خود این اشعار را از حفظ برایم خواند:

گرده‌   ده‌ره‌ره‌    تا  سه‌روو    تاشا            سه‌وزێم پاش مێشۆ چۆکڵه‌ش په‌ی تاشا

ئی ده‌س و  ئه‌و ده‌س وه‌رێسو باری            دۆسێوه‌م   هه‌نه‌   لا    که‌یڵه‌و  زباری

شێوه‌ت   مشۆوه‌    شێوه‌و   نازارا             زڵفێت  جه‌نگ  که‌را  چنی  گۆشه‌‌وارا

گه‌ل گه‌ل  کناچه‌ به‌رزو سه‌رکاوی             قه‌تارشا    به‌سه‌ن    په‌ی    وه‌ره‌تاوی

و مادرم چند روز قبلتر برایم خوانده بود :

تفه‌ ته‌ڕێ یاوه‌ی و که‌وتێ وه‌روو وه‌ی            هۆرزه‌ بۆرێوه‌  و مه‌یل مه‌ده‌ گه‌ده‌ی

ئاه و    هه‌ناسه‌م    یاوا     وا    دارا             یا خوا   لاما دۆ  چی  هه‌رزه‌ کارا!

و باز از پدرم :

باڵات    به‌رزا   و    قه‌دت  نه‌ی           مه‌مه‌ت ساوی و زنجت به‌ی 

من چنی  تۆما هه‌ی  هه‌ی  هه‌ی            با بنیشوو  ڕات  ئه‌گه‌ر مه‌ی 

                                                                (شاعر: بابا هه‌باس )

صحبت از اقیانوس مدفون زیبایی است که مفت و مسلم در سینه‌ی نسل قدیم ما دارد به فنای همیشه می رود!می توانیم ازامکاناتی که انقلاب دیجیتال برایمان فراهم کرده به نحو شایسته استفاده کنیم تا داستان ریشه و وطن و پدر و مادرانمان بیش ازاین به تاراج فراموشی نرود.کتاب مدفون شایسته‌ای که قصه ی من و توست،حکایت خاک،نجابت و قناعت و فقر و مرگ و استیصال و عروسی و عزا،داستان زمستان و نوروز و سایه و همسایه،گردآوری و ذخیره‌ی درست آن کار همگان است! 


+ نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:35 توسط فردین احمدی |

 ۲۰ اثر از استان‌های اصفهان، کردستان، چهارمحال و بختیاری و آذربایجان شرقی در جلسه کمیته ثبت حریم آثار غیرمنقول توسط اعضای کمیته ثبت حريم آثار ملی غيرمنقول برای ثبت در فهرست آثار ملّی تایید شده است.


1. بافت و منظر فرهنگی اورامان تخت
روستای اورامان که در دامنه رشته کوههای زاگرس و در ابتدای حوزه آبریز رودخانه سیروان واقع شده با توجه به معماری خاص و ویژگی های مختلف یکی از روستاهای مهم و ارزشمند کشور است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 خانه‌هاى این روستا با سنگ و اغلب به صورت خشکه و به صورت پلکانی و از سنگ ساخته شده است. در این روستایی با مهر خانه، حیاط خانه دیگر محسوب می‌شود و تا پشت روستا ادامه می‌یابد. نوع معماری به کار رفته در این روستا نیز چشم هر بیننده‌ای را به سوی خود جلب می‌کند. قدمت این روستا به قبل از اسلام برمیگردد و زندگی تا کنون در آن جریان داشته است.
 
2. روستای پالنگان و منظر فرهنگی آن
یکی از روستاهای دهستان ژاورود از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان است و در ۴۷ کیلومتری شمال‌ غرب  این شهر و در دره تنگیور قرار دارد. این روستا در دامنه کوه و در دو طرف دره قرار گرفته و خانه‌های آن با سنگ و عموماً به حالت پلکانی ساخته شده و پشت بام منزل پایین حیاط منزل بالا محسوب می‌شود. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 این روستا علاوه بر داشتن معماری زیبا، دارای چشمه‌ها، آبشارها و طبیعتی سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان کردستان است و در کنار رودخانه تنگیور قرارگرفته که به رودخانه سیروان می‌پیوندد. رودخانه خروشان تنگیور که از میان آبادی می‌گذرد آن را به د وقسمت تقسیم کرده است و خانه‌های روستا با سنگ و بیشترشان به صورت خشکه چینی ساخته شده است.
 
3. روستای تاریخی ژیوار
روستای ژیوار در منطقه هورامان استان کردستان، شهرستان سروآباد در جنوب کوه‌های کوسالان و در  کنار رودخانه سیروان واقع شده است. ژیوار در گویش کردی به معنی زنده است.  

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 این روستا با توجه به شیب کوه و محیط در دره ای تنگ به صورت پلکانی ساخته شده وبناهای  آن را باغ های انار، انگور وانجیر فرا گرفته است. پیشینه روستا به دوره صفوی برمی گردد و تا کنون نیز زندگی در آن جریان دارد و از روستاهای ارزشمند و زیبای کشورمان است. 

4. حمام پنج شنبه دین
حمام پنج شنبه دین ۵/۲ × ۱۴ × ۲۱ متر وسعت دارد و شامل بخش های هشتی، سربینه، گرمخانه، میاندر و خزینه است. پس از هشتی راهرویی کوتاه ارتباط با سربینه چهر گوش حمام را میسر می کند. سقف گنبدی سربینه بر چهار ستون سنگی با سرستون پلکانی استوار است. میاندر حمام در ضلع جنوبی سربینه و با چرخش ۹۰ درجه به گرمخانه متصل می شود.

 20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 فضای گرمخانه به نسبت فضای کوچکتری است و با شکل چلیپایی دارای ستونهایی مانند سربینه است. خزینه مسدود شده حمام در منتهی الیه ضلع قرار دارد. این بنا از آثار ارزشمند دوره قاجار در محله جوباره اصفهان است.

5. حمام ساحل زرین شهر
حمام ساحل در شهر زرین شهر، شهرستان لنجان، استان اصفهان قرار دارد. حمام مساحتي در حدود ۴۰۰ متر مربع دارد. حمام دارای دو بخشی قدیمی و نوساز است که بعدها به آن اضافه شده است. بخش قدیمی شامل و شامل بخش¬های سربینه، گرمخانه، خزینه است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  سقف حمام با استفاده از گنبهایی پوشیده شده که در بخشهایی بر روی ستون¬هایی قرار گرفته است. 


6. سرجه دشت فین
بناي تاريخي سرجه احتمالا در اواخردوره صفوي و اوايل قاجار جهت اتراق سرجه پيما (مقسمآب) به همراه آب انباري(هوت) درعمق تقريباً ۳ مترساخته شده است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 این بنا حدود ۴۰ متر مربع وسعت دارد و از بناهاي  مهم كاشان در ارتباط  با  نظام آبياري است.

7. آب انبار دروازه قدیم
آب انبار دروازه قدیم سفید شهر از مخزن، سردر و پاشیر تشکیل شده است. بنا از آجر ساخته شده گنبد مخزن به شكل نيم دايره است و از سطح زمین های اطراف پنج متر ارتفاع دارد وسطح خارجي آن كاملا ازآجر پوشيده شده است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  این بنای ارزشمند از ساخته های دوره قاجار است.

8. خانه جلالی
خانه جلالی در هسته اولیه بافت قدیم تودشک از توابع بخش کوهپایه شهرستان اصفهان قرار دارد.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 بنا به صورت حیاط مرکزی بنا شده و فضاهای خانه در چهار جبهه حیاط مستطیلی آن شکل گرفته اند و از بناهای مهم دوره قاجاریه بافت تاریخی تودشک است.

9. خانه بابا نورعلی
خانه بابا نوعلی مربوط به دوره پهلوی در روستای مزرعه شور بخش کوهپایه اصفهان است. این بنا حدود ۱۷۰ متر مربع وسعت دارد و در دو طبقه ساخته شده است. طرح خانه به صورت حیاط مرکزی است و اتاقهایی در دو ضلع آن ساخته شده است. در شرق بنا سه اتاق با کاربری مطبخ، مهمانخانه و انبار به اصطلاح بالاچی وجود دارد.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  ضلع غربی شامل دو اتاق با کاربری انبار و نشیمناست که اتاق نشیمن از یک ایوان کوچک دارد و دسترسی به پشت بام و دستشویی زیر پله از این بخش است. ضلع جنوبی شامل دو ایوان تابستانه ی کوچک است.
 
10. خانه رضوانیان
خانه رضوانیان در بافت تاریخی شهر کاشان قرار گرفته و از بناهای ارزشمند آن محسوب می شود.

 20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 اين خانه تاريخي در زميني به مساحت ۳۲۰ متر مربع و در دو طبقه ساخته شده است ... فضاهاي خانه در اطراف حیاط مرکزي به صورت گودال باغچه استقرار دارند.  

11. کلیسای مریم مقدس ریحان آباد
یکی از کلیساهای تاریخی باقیمانده ارامنه در استان آذربایجان غربی و در شهرستان ارومیه است که هنوز فرایض دینی و آئین و مراسمات در آن انجام می شود.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  کلیسا  دارای محور شرقی و غربی با پلانی متقارن با محور محراب است. این کلیسا مربوط به قرن ۱۷ میلادی است.

12. عمارت شیر و خورشید تکاب
عمارت شیر و خورشید در مرکز بافت تاریخی شهر تکاب واقع شده و شامل ۳ ساختمان است که با هم در بخشی متصل هستندو با مصالح سنگ لاشه، چوب و آجر بصورت منظم و متقارن دردو طبقه ساخته شده است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

   بنا حدود ۱۲۰۰ متر مربع مساحت دارد و مربوط به اواخر دوره قاجار و پهلوی است. 

 13. مسجد قره آغاج
مسجد قره آقاج  با پلانی مربع دارای مسجد شبستانی است و از سنگ و آجر به عنوان مصاح در ساخت آن استفاده شده است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  این مسجد در کنار مسجد جامع و بازار تاریخی ارومیه در بافت قدیم قرار دارد ۵×۲۰×۲۰ با ملات آهک و گچ شکل گرفته و مربوط به دوره پهلوی است.

14. شاه تپه
تپه باستانی موسوم به شاه تپه به صورت برجستگی کم ارتفاعی در شرق و جنوب شرقی روستای اسلام تپه از توابع بخش مرکزی میاندواب واقع شده است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  این محوطه از آثار مهم دوره اورارتویی است و در جنوب آن ردیفی از پله درسطح صخره به طول بیش از ۴۰ متر ایجاد شده است.

15. کتیبه عین الروم
چشمه تاریخی عین الروم در جنوب روستای عین الروم، شهرستان اشنویه قرار گرفته است. دربالای این چشمه  طاقچه¬ایبا طاق قوس وجود دارد ویکی از کتیبه های مهم  اورارتوییدر آن ایجاد شده است. این کتیبه آسیب زیادی دیده و امروزه تنها بخشهایی از آن شامل ۷ و ۴ سطر باقی مانده است.

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

  متن کتیبه چنین است: «با قدرت گرفتن از خدای خالدی، من منوا هستم، پسر ایشپوینی، شاه بزرگ، شاه قدرتمند، شاه کشور بیائینیلی، سرور شهر توشپا، منوا این چشمه را ساخته است».

16. محوطه باستانی قلعه دم دم
محوطه باستانی قلعه دم دم در ۳ کیلومتری جنوب روستای بزرگ آباد از توابع بخش مرکزی ارومیه قرارگرفته و ۴۵۰×۲۵۰ متر وسعت دارد. اين محوطه در ارتفاع حدود ۷۰ متری از سطح زمین‌های برروی بستر صخره ای کوهستان قرار گرفته و از شمال و جنوب، به پرتگاه مرتفعی منتهی می شود. ورود به به محوطهقلعه از اضلاع شرقی و غربی آن امکان پذیر است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 آثار دیواره های لاشه سنگی به ارتفاع باقیمانده یک متر در ضلع غربی برجای مانده است. این محوطه با توجه به یافته های سفالی به دوره اورارتویی تاریخگذاری می شود.
 
17. محوطه باستانی سیسته
این محوطه مهم از سه تپه ۱، ۲ و ۳ تشکیل شده که با ارتفاع بیش از ۷ متر دارای استقراری از دوره نوسنگی، مس و سنگی، آغاز نگارش و هخامنشی است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 این محوطه با حدود ۴ هکتار وسعت در استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان اردل قرار دارد.
 
18. مدرسه فرخی بروجن
مدرسهفرخيدر شهر بروجن استان چهار محال و بختیاری قرار دارد.  این مدرسه قدیمی ترین مدرسه بروجن است. مدرسه دارای حیاطی است که در سه طرف شمالي، شرقي وغربي بنا شده است.  

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 فضاهاي ضلع شمالي شامل چهاركلاس كه كاملا قرينه ساخته شده، است. سقف بنا به صورت تخت و ازتيرهاي چوب سپيدار و كبوده ساخته شده است. 


19. خانه بهرامی
خانه بهرامی در بافت تاریخی خرم آباد واقع شده است. اثردو بخش شمالی (زمستان نشین) وجنوبی (تابستان نشین) دارد. بخش شمالی بنا در سه طبقه ساخته شده وبخش  جنوبی آن شامل یک اتاق و ورودی اصلی و سرویس بهداشتی وانباری است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 سقف بنا به وسیله تیرهای چوبی پوشیده شده است.

 20. خانه رحیمی
خانه رحیمی در بافت تاریخی شهر خرم آباد واقع شده و وسعتی در حدود ۵۵مترمربع دارد.  و مصالح به کار رفته شامل خشت، آجر، چوب، گچ و... است. 

20 اثر ثبت شده در فهرست میراث ملی ایران,گردشگری,تور گردشگری

 پلان بنا نامتقارن است و اتاقهایی از سه سمت حیاط را در برگرفته اند و دارای پنجر ه هایی با قوس نیم دایر های در دو طرف ورودی است. در دیگر سمت حیاط دارای طاقنماهایآجریاست.



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:23 توسط فردین احمدی |

 بوی مادر

 روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد....

 که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.
معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. "رضایت کامل".
معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.
معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.
معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.
خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش "زندگی" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.
پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.
یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.
شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.
چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.
تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.
خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.
بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است
همین امروز گرمابخش قلب یک نفر شوید... وجود فرشته ها را باور داشته باشید
و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت



+ نوشته شده در شنبه 7 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:47 توسط فردین احمدی |

 چون لود عكسهاي متحرك طول ميكشه تعداد 10 عكس رو براتون در نظر گرفتم و تا لود شدن كامل عكسها شكيبايي داشته باشين 

 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داره آهنگ ملايم گوش ميده *o|^_^|o music
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-001.gif
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كي گفته دخترا پارك دوبل بلد نيستن؟؟*:-B nerd

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-002.gif
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
عمو مراقب خودت باش *:D big grin

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-003.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
خو آدم !!! اينجا جاي فيلمبرداريه ؟؟؟*X( angry

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-004.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به اين ميگن دزد *@-) hypnotized

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-005.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مگه آزار داري گربه رو ميترسوني؟؟؟ *:| straight face

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-006.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دخترا وقتي لباس نو ميخرن *=)) rolling on the floor

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-007.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
اينم آقا مورينيوس ديگه *:P tongue

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-008.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كار ندارم كه چه گوسفند چموشيه اما دورخيزش منو كشته *:)) laughing

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-009.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرسي تعادل *=D> applause

 
http://up.tak-patogh.ir/up/tak-patoghi/Pictures/1393/Marshall/11/Gif-010.gif
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
اميدوارم اين عكسها مورد رضايتتون قرار گرفته باشه 

 
از شما همراهان عزيز و  آقاي حجواني ، مدير كليه گروه هاي مارشال هم عذرخواهي ميكنم به خاطر كم كاري

 
ان شاءالله ديگه از من كم كاري نميبينيد 

 
غروب غمهاتون رو آرزومندم 

 
تا درودي ديگر بدرود 



+ نوشته شده در سه شنبه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت 22:33 توسط فردین احمدی |

 

ما که عاشق میشویم خدا را گم میکنیم...

خوشبحال زلیخا , عاشق که شد...

    خدا را پیدا کرد

 



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 20:56 توسط فردین احمدی |

  

غم که نوشتن ندارد ....

نفوذ میکند در استخوان هایت ... جاسوس می شود در قلبت ....

آرام آرام از چشمهایت میریزد بیرون



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 22:3 توسط فردین احمدی |

 

 

دیگه به چه زبونی بگم دوستت دارم؟

 

اگر صدام و نمیشنوی

 

دیگه چشمات که میبینه 

دارم چی بهت میگم



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 22:0 توسط فردین احمدی |

اجـــــــازه خدا؟؟

می شه من ورقـــــــه مو بدم؟

می دونم وقت امتــــــــــــ حان تموم نشده
ولی من دیگـــه خسته شدم!!

خدایا


می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ....


 


+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:59 توسط فردین احمدی |

خدایا....

برای خاموشی ام فقط یک "فوت" کافی است

خاموشم کن ...

خسته ام......

 



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:56 توسط فردین احمدی |

 

خوبم …!

 

باور کنيد …؛

 

اشک ها را ريخته ام …

 

غصه ها را خورده ام …؛

 

نبودن ها را شمرده ام …؛

 

اين روزها که مي گذرد …

 

خالي ام …؛

 

خالي ام از خشم، دلتنگي، نفرت …؛

 

و حتي از عشق …!

 

خالي ام از احساس …

 



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:53 توسط فردین احمدی |

اینکه نامـــــــــــش

زندگـــیـــست


مرا کــــشت


حـــیــــران مانده ام

آنکه نامــــش مـــرگ است

با مــــن چــــه می کند...!



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:51 توسط فردین احمدی |

 خـــــدا!!!! 

کي کـــــــــات مي دي؟؟؟!! 

هزار بار ،يک پلان رو گرفتي... 

من بازيگر خوبي نمي شم،بــــاور کن .!

 



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:39 توسط فردین احمدی |

جنجالی ترین جراحی های سال گذشته

جنجالی ترین جراحی های سال گذشته(+تصاویر)

پسری که زیر پوست صورتش چشم دارد، کودکی که با نصف قلب متولد شد، قلب بیرون از سینه یک کودک، وسیع‌ترین پیوند صورت پس از شلیک گلوله، پیوند بافت قلب یک گاو به کبد یک انسان و بازسازی جمجمه پس از یک ترور ناموفق برخی از مهمترین و عجیبترین اتفاقات مهم پزشکی و جراحی های مهم سال گذشته بوده اند.
 

احتمال وجود چشم زیر پوست پسر بچه بی‌چشم

مهر، پسری که بدون چشم متولد شد، سال گذشته از بازی با چراغ قوه و گرفتن نور آن به سمت صورت خود خوشحال می شد، از این رو پزشکان اعتقاد پیدا کردند که یک چشم در زیر پوست خود دارد.

مارا وانی جانگ از زمانی که هشت ماهه بود نور چراغ قوه را به سمت چپ صورت خود جایی که می بایست چشم چپ وی قرار بگیرد می گرفت.

بر همین اساس این کودک یکی از موارد نادر پزشکی در سال گذشته بود پزشکان در چین کشف کردند که این کودک زیر پوست خود یک چشم دارد اما انجام عمل جراحی برای بیرون آوردن چشم وی به شدت حساس است.


تصاویر کودکی پس از پیوند پوست

تصاویر کودک سه ساله که پس از 80 درصد سوختگی با پیوند پوست و دریافت یک لایه جدید از پوست شبیه سازی شده مراحل بهبودی را طی می کند.

ایزابلا کراگر در شب سال نو میلادی در آفریقای جنوبی دچار سوختگی شد، پزشکان اعلام کردند که این سوختگی به 80 درصد بدن وی آسیب رسانده و حتی ممکن است که این کودک جان خود را در نتیجه این سوختگی از دست بدهد.

پزشکان سال گذشته با عمل جراحی روی پوست این کودک اعلام کردند که پوست مصنوعی به خوبی جذب بدن وی شده است. براساس اظهارات ریدوان میا جراح وی، این عمل جراحی برای پیوند پوست به بدن کودک به خوبی پیش رفته و موفقیت آمیز بوده است.


رشد نوعی سرطان نادر در کودک 4ماهه

مادر کودک چهارماهه ای که فرزندش از یک نوع سرطان نادر رنج می برد سال گذشته اظهار داشت که پیش از تشخیص نهایی 20 پزشک اظهار داشتند که این کودک مبتلا به ماه گرفتگی در قسمت چپ صورت خود است غافل از اینکه سرطان به مغز استخوان کودک نفوذ کرده است.
یون بول 32 ساله اظهار داشت که پس از تولد ایزابل به پزشکان متعددی مراجعه کردند اما آنها اظهار داشتند که نیاز به نگرانی نیست و این لکه بنفش روی صورت ایزابل تنها یک ماه گرفتگی است، اما سه برابر شدن این غده ظرف یک ماه و آزمایشهای بعدی نشان داد که وی از یک نوع سرطان نادر رنج می برد.

اکنون این دختر کوچک تحت شیمی درمانی قرار گرفته است، توموری که ظرف یک ماه سه برابر شده است و گوش چپ کودک را پوشاند. ایزابل در چهارماهگی گوش چپ خود را در عمل جراحی که با هدف برداشتن غده صورت گرفت،‌ از دست داد.


کوچکترین بیمار قلبی پس‌ از جراحی

یک نوزاد که تنها 4 هفته از تولدش گذشته بود به علت بیماری قلبی مادرزادی تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت و یکی از خبرسازترین جراحی های سال گذشته را رقم زد این مورد به کوچکترین بیماری تبدیل شد که تاکنون این عمل را تنها چند روز پس از تولدش پشت سرگذاشته است.
فیبی ویتل همراه با یک بیماری قلبی مادرزادی متولد شد که موجب می شد قلب کوچکش تنها یک سوم از اکسیژن مورد نیاز برای ادامه حیات را دریافت کند. در نتیجه این بیماری قلبی، اندازه قلب فیبی دو برابر اندازه طبیعی شد و از اندازه یک گردو به اندازه یک پرتقال رسید.

پزشکان بیماری وی را شریان غیرعادی کوروناری چپ از شریان ریوی (ALCAPA) تشخیص دادند به این معنا که شاهرگ ماهیچه قلب وی اتصال مناسبی با قلب برقرار نکرده بود و این امر مانع گرفتن اکسیژن کافی بوده است.

 ظرف چند ساعت پزشکان تشخیص دادند که اگر عمل جراحی قلب روی این شریان قلبی انجام نشود جان فیبی در معرض خطر قرار می گیرد.



یک سالگی کودکی که با نصف قلب متولد شد

کودکی که به علت تشخیص پزشکان پیش از تولد به علت اینکه تنها نصف یک قلب درسینه وی قرار گرفته بود باید سقط می شد، سال گذشته برای جشن تولد یکسالگی خود آماده شد.

دیزی دیویدسون تنها 40 درصد شانس زنده ماندن داشت، چرا که پیش از تولد پزشکان بیماری قلبی وی را پیش از تولد Tricuspid atresia تشخیص داده بودند. دیزی در سپتامبر 2011 متولد شد و پس از آنکه چند روز را در بخش مراقبتهای ویژه گذراند هر هفته قوی تر می شد اما پس از آن زمانی که تنها شش ماه داشت به یک عفونت مهلک مبتلا و موجب شد که بدنش ضعیف شود.

این نوزاد شش ماهه تحت یک عمل طاقت فرسای 4 ساعته قرار گرفت تا نیمه باقی مانده قلب وی به اصطلاح سیم کشی تازه بشود تا بتواند به طور مستقل کار کند، این عمل موجب شد که دیزی کوچکترین اسکاتلندی باشد که تاکنون چنین جراحی را انجام داده است.


وسیع‌ترین پیوند صورت پس از شلیک گلوله

ریچارد لی نوریس که در یک حادثه شلیک گلوله در سال 1997 مجروح شد، وی با انجام عمل جراحی پیوند صورت پس از 15 سال اکنون به راحتی می‌تواند بدون نگرانی از نگاه‌های خیره مردم در خیابانها قدم بزند.

ریچارد لی نوریس قربانی 37 ساله حادثه شلیک گلوله سال 1997 ، در وسیع ترین عمل جراحی پیوند صورت پس از 15 سال اکنون نه تنها ظاهر صورت بلکه حس بویایی خود را نیز باز پس گرفته است.  نوریس در سال 1997 به طور اتفاقی به صورت خود شلیک کرد، حادثه ای که منجر به از دست دادن بینی و قسمت اعظم لبهای خود شد. درحالی که وی جراحی های متنوعی را برای نجات جانش از سرگذراند اما ظاهر وی به صورت وحشتناکی دگرگون شده بود.

 پزشکان و جراحان جراحیهای متعددی را برای بازسازی استخوان فک و دیگر قسمتهای صورتش انجام دادند وی اخیرا نیز در یک جراحی وسیع پیوند صورت شرکت کرد. پزشکان در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند در 19 تا 20 مارس در یک عمل جراحی 36 ساعته وسیع ‌ترین عمل پیوند کامل صورت تا به حال شامل دو فک، دندان‌ها و زبان را بر روی او انجام دادند.



پزشکان یک پر را از گردن کودک 7 ماهه بیرون آوردند

والدین یک دختر هفت ماهه در آمریکا به دنبال مشاهده برجستگی روی آرواره های فرزندشان به بیمارستان مراجعه کردند و پزشکان از آرواره‌های این کودک یک پر سیاه 5 سانتیمتری بیرون آوردند.

پزشک میا، وی را در عصر همان روز معاینه کرد و به وجود یک نخ در قسمتی که تصور می شد یک آکنه باشد پی برد و پس از پوشیدن دستکشهایش یک پر 5 سانتیمتری سیاه از قسمت متورم شده گردن کودک بیرون آورد.

 حتی درحال حاضر که این پر بیرون آمده، رنج این کودک به پایان نرسیده چرا که پزشکان اظهار داشتند که این نقطه متورم شده دارای یک گره سخت است که اندازه 4 سانتیمتری دارد و این گره به خودی خود متلاشی نمی شود و نیاز به جراحی وجود دارد.


پیوند بافت قلب یک گاو به کبد زندگی انسانی را نجات داد

یک زن بریتانیایی یکی از نخستین افرادی است که از یک جراحی پیشگامانه برخوردار شد و بافتی از قلب یک گاو برای بازسازی کبد وی مورد استفاده قرار گرفت.

این جراحی که از آن با عنوان پیوند عضو از حیوان به انسان (xenotransplantation) یاد می شود، اندام حیوان اهدا کننده به طور کامل برداشته می شود.

میشل مورگان گرینر 42 ساله از لیورپور در سال 2010 به یک نوع سرطان نادر کبد مبتلا شد. پزشکان در مرحله اول به وی گفته بودند که درمانی برای این بیماری نیست. اما دو ماه بعد وی تحت یک عمل جراحی قرار گرفت تا تومور سرطانی از کبد وی خارج شود و در طی این جراحی بخش بزرگی از سیاهرگ تحتانی وی نیز برداشته شد. این رگ مهم خونی در قسمت پشت کبد قرار گرفته تا خون را از نیمه پایین بدن به قلب برساند. سپس این رگ به واسطه یک تکه از لایه خارجی قلب یک گاو ( غشاء خارجی قلب گاو) بازسازی شد.

موفقیت در انجام نوع جدید پیوند دست

جراحان انگلیسی برای نخستین بار شکل نادری از عمل پیوند دست را در این کشور انجام دادند.

این جراحی 8 ساعته که در بیمارستان لیدز انجام شد، دست یک فرد درگذشته به یک مرد 51 ساله پیوند زده شد. دلیل مرگ اهدا کننده عضو، هنوز اعلام نشده اما گفته می‌شود احتمالا بر اثر تصادف یا سکته جان باخته است.

"مارک کهیل"، گیرنده عضو که دست راست خود را بر اثر ابتلا به نقرس از دست داد اکنون می‌تواند انگشتان دست جدید خود را تکان دهد؛ اما به گفته جراح این پیوند، 18 ماه طول می‌کشد تا این عمل موفقیت آمیز توصیف شود.اگر همه چیز خوب پیش برود این بیمار حس و توان دست خود را بازخواهد یافت.

تصویر نوزادی با قلب بیرون از سینه

نوزاد دختری که با قلب بیرون از سینه متولد شد روز جمعه 6 بهمن ماه همراه بک زره محافظ صورتی برای این اندام حیاتی از بیمارستان مرخص شد.

آدرینا کاردناس که در ماه اکتبر ( مهر ماه) متولد شده بود به یک بیماری نادر مادرزادی که از آن با عنوان " قلب بیرون از قفسه سینه" (ectopia cordis) یاد می شود، مبتلا است.

پزشکان این نوزاد را همراه یک محافظه شبیه به زره روی سینه اش مرخص کردند که برای محافظت از قلبش درحین رشد تعبیه شده است. در چند سال آینده وی تحت یک عمل جراحی قرار گرفت تا یک محافظ دائمی داخل دیواره های سینه اش قرار گیرد.



تصاویر بازسازی جمجمه و پیوند صدف گوش

دختر پانزده ساله پاکستانی که قربانی تروریسم طالبان شد، سال گذشته تحت عمل جراحی موفقیت آمیز بازسازی جمجمه و پیوند صدف گوش قرار گرفت.

پزشکان بیمارستان ملکه الیزابت در بیرمنگام روز یکشنبه 15بهمن ماه اعلام کردند که ملاله یوسف‌زی 15 ساله تحت عمل بازسازی جمجمه و پیوند صدف گوش قرار گرفت.

یک سخنگوی بیمارستان اظهار داشت که تیم پزشکی ملاله از نتیجه عملی که حدود 5 ساعت طول کشید راضی بودند. پزشکان برای وی یک صفحه تیتانیومی ساختند تا قسمت آسیب دیده جمجمه وی را بازسازی کرده و همچنین یک صدف گوش برایش پیوند زدند تا شنوایی گوش چپ وی را اصلاح کنند.

 
انتهای پیام


+ نوشته شده در چهار شنبه 3 فروردين 1394برچسب:,ساعت 8:46 توسط فردین احمدی |

عکس جنجالی: بوسیدن چادر دختر بسیجی توسط پسران بسیجی

عکس جنجالی سایت تسنیم که عاقبت مجبور به حذف آن شد

جشنواره تئاتر مقاومت:

 http://s4.picofile.com/file/7926883010/ssassa.jpg



+ نوشته شده در جمعه 2 فروردين 1394برچسب:,ساعت 22:23 توسط فردین احمدی |




انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
ثبت حریم 20 اثر تاریخی
ثبت ملی روستای پالنگان و روستای ژیوار
پالنگان، سفری بیادماندنی به یک روستای پله‌کانی
جشن نوروز در استان کردستان روستای پالنگان
گزارش یک گردشگر از تاریخ وطبیعت پالنگان
دوره ارتفاع و فضای معلق (مریوان)
مدیر وبلاگ
مسابقات کشتی به مناسبت جام رمضان در شهرستان کامیاران
جشنواره نوروزی پالنگان، از روایت شکست اهریمن تا معرفی جاذبه های گردشگری+تصویر
فاصله بین کامیاران و روستای پالنگان
پالنگان زیباتر از ماسوله+ عکس
عکسهایی از پالنگان 2
برگزاری مراسم پر شکوه فرهنگی و هنری نوروز در پالنگان + تصاویر
سفری به کردستان - روستای پالنگان (از دید یک مسافر)
عکسهایی از پالنگان
پالنگان،کامیاران ،کردستان
کتیبه تنگی بر هورامان
مسابقه دوستانه کامیاران و روانسر به میزبانی شهر روانسر برگزار شد
هنرمند سیدمحمد صفایی
خوا له خوش بو حه ق شناس
مدیر ولاگ
شعر در وصف معلم
راهیابی گروه هنرهای نمایشی توسکا به چهارمین جشنواره منطقه ای زاگروس
زیبا بودن
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
هرس کردن درختان فضای سبز و ایجاد فرم های جذاب و متنوع
گلکاری بسیار وسیع در سطح شهر بوشهر
پس لرزه های تئاتر کامیاران و گروه هنری توسکا